با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

جابه‌جاشده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • ‌تغییر جا داده، منتقل‌شده
  • فونتیک فارسی

    jaabejaa shode
  • صفت
    shotten, transposition, floating
    • - برگ‌های جابه‌جاشده در نسیم خش‌خش می‌کردند.

    • - The shotten leaves rustled in the breeze.
    • - بادکنک‌های جابه‌جاشده با صدای بلند در اتاق می‌ترکیدند.

    • - The shotten balloons popped loudly in the room.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت جابه‌جاشده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جابه‌جاشده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جابه‌جاشده

لغات نزدیک جابه‌جاشده

پیشنهاد بهبود معانی