امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جابه‌جاشده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

‌تغییر جا داده، منتقل‌شده

فونتیک فارسی

jaabejaa shode
صفت
shotten, transposition, floating

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- برگ‌های جابه‌جاشده در نسیم خش‌خش می‌کردند.

- The shotten leaves rustled in the breeze.

- بادکنک‌های جابه‌جاشده با صدای بلند در اتاق می‌ترکیدند.

- The shotten balloons popped loudly in the room.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جابه‌جاشده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جابه‌جاشده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جابه‌جاشده

لغات نزدیک جابه‌جاشده

پیشنهاد بهبود معانی