to comb, to rummage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باستانشناس خرابهها را برای یافتن آثار مخفی جستوجوی دقیق کرد.
The archaeologist combed the ruins for hidden artifacts.
او در کیفش بهطور دقیق جستوجو کرد تا کلیدهای گمشدهاش را پیدا کند.
She rummaged through her purse to find her missing keys.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جستوجو کردن بادقت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جستوجو کردن بادقت