فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حرف زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صحبت کردن

فونتیک فارسی

harf zadan
فعل لازم

to speak, to talk, to say, to jaw, to converse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

بلند حرف زدن

to speak aloud

در حین حرف زدن خندید.

She laughed as she spoke.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او سرفه کرد و سپس حرف زدن را از سر گرفت.

He coughed and then continued talking.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حرف زدن

  1. مترادف:
    تکلم کردن سخن گفتن
    متضاد:
    گوش دادن استماع کردن
  1. مترادف:
    گفتگو کردن اختلاط کردن گپ‌زدن

ارجاع به لغت حرف زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حرف زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حرف زدن

لغات نزدیک حرف زدن

پیشنهاد بهبود معانی