wisdom, providence, sapience, sagacity
سخنرانیهای پروفسور همیشه مملو از حکمت و معرفت بود.
The professor's lectures were always filled with sapience and wisdom.
پیرمرد فرزانه حکمتش را به شاگردان جوانش منتقل کرد.
The wise old man imparted his wisdom on the young apprentice.
philosophy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حکمت من این است که همیشه با دیگران با مهربانی و احترام رفتار کنم.
My philosophy is to always treat others with kindness and respect.
حکمت شرکت در اولویت قرار دادن رضایت مشتری است.
The company's philosophy is to prioritize customer satisfaction.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حکمت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حکمت