فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

خراب شدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فاسد شدن، متعفن شدن

فونتیک فارسی

kharaab shodan
فعل لازم

to spoil, to rot, to putrefy, to decay, to go bad, to smudge

شیر در هوای گرم شروع به خراب شدن کرد.

The milk started to spoil in the warm weather.

اگر میوه را بیش از حد بیرون بگذارید، خراب خواهد شد.

If you leave the fruit out too long, it will go bad.

از کار افتادن

فونتیک فارسی

kharaab shodan
فعل لازم

to fall, to stop working, to deteriorate, to fail, to falter, to break down, to collapse, to go out of order, to perish, to decompose, to degenerate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ماشین نکبت همیشه خراب می‌شود!

The blessed car is always breaking down!

اگر تجهیزات به‌طور منظم استفاده نشوند، در طول زمان خراب خواهند شد.

If the equipment is not used regularly, it will deteriorate over time.

ویران شدن

فونتیک فارسی

kharaab shodan
فعل لازم

to get ruined, to go dilapidated

اگر بدون مراقبت رها شود، ساختمان قدیمی به‌سرعت خراب خواهد شد.

If left unattended, the old building will get ruined quickly.

بدون تعمیرات منظم، پل خراب و ناامن خواهد شد.

Without regular repairs, the bridge will go dilapidated and unsafe.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خراب شدن

  1. مترادف:
    ویران‌شدن مخروبه شدن منهدم شدن
  1. مترادف:
    از کارافتادن
  1. مترادف:
    مست شدن لایعقل شدن
  1. مترادف:
    گندیدن فاسد شدن متعفن شدن
  1. مترادف:
    بد شدن نامطلوب‌شدن
  1. مترادف:
    منحرف شدن بدکاره شدن
  1. مترادف:
    رسواشدن بدنام شدن بی‌آبرو شدن
  1. مترادف:
    نابود شدن ازبین رفتن تباه

ارجاع به لغت خراب شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خراب شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خراب شدن

لغات نزدیک خراب شدن

پیشنهاد بهبود معانی