آخرین به‌روزرسانی:

خرپشته به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اتاق کوچکی در پشت‌بام خانه

فونتیک فارسی

kharposhte
اسم

raised roof, a projection on the roof

خاکریز

فونتیک فارسی

kharposhte
اسم

ridge, embankment, pile of dirt

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

بالاخره به نوک خرپشته رسیدیم.

We finally reached the crest of the ridge.

خرپشته‌ی کوچک شنی

small ridge of sand

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرپشته

  1. مترادف:
    پشته‌بزرگ تپه تل بزرگ فلات نجد
  1. مترادف:
    خیمه چادر
  1. مترادف:
    ایوان
  1. مترادف:
    طاق
  1. مترادف:
    نوعی جوشن زره

ارجاع به لغت خرپشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرپشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خرپشته

لغات نزدیک خرپشته

پیشنهاد بهبود معانی