fall, autumn
fall
autumn
برگهای خزان
autumn leaves
ابراهیم در خزان زندگی بچهدار شد.
Abraham had children in the autumn of his life.
برگهای خزان از زمستان خبر میدادند.
Falling leaves gave a premonition of winter.
creeping, crawling
creeping
crawling
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حشرهای روی بدنت خزان است
There's a bug crawling up your leg
کودکی خزان
a crawling baby
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خزان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خزان