آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

خمار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khomaar /

cold turkey, languid

cold turkey

languid

خواب‌آلود، کسی که در حالت بعد از مستی است

یک بعدازظهر خمار را کنار استخر گذراند.

We spent a languid afternoon by the pool.

رفتار خمار او مرا اذیت می‌کند.

His languid manner annoys me.

عامیانه alky

alky

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خمار

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
باده‌فروش شراب فروش می‌فروش
مترادف:
مترادف:
مخمور می‌زده نشئه نیمه‌مست
مترادف:
ملالت هستی خمارزده
مترادف:
ملول رخوت‌زده کسل بی‌حال رخوتناک

ارجاع به لغت خمار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خمار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خمار

لغات نزدیک خمار

پیشنهاد بهبود معانی