to put to sleep, to lull (to sleep)
بچه را غذا بده و خواب کن.
Feed the baby and put her to sleep.
پرستار با دقت بچه را خواب کرد.
The nurse carefully put the baby to sleep.
to sleep, to have a sleep
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دیشب خواب خوبی کردم.
I had a good sleep last night.
بعد از اینکه خواب خوبی میکنم، احساس بهتری دارم.
I feel much better after I have a good sleep.
کلمهی «خواب کردن» در زبان انگلیسی به to put to sleep ترجمه میشود.
عبارت «خواب کردن» بسته به زمینه، میتواند معنای فیزیکی، روانی یا حتی استعاری داشته باشد. در سادهترین و رایجترین شکل خود، به معنای کمک کردن به فردی (معمولاً کودک) برای به خواب رفتن است. (خوابانیدن) این عمل معمولاً با ایجاد محیطی آرام، گفتوگوهای ملایم، نوازش یا خواندن لالایی انجام میشود. «خواب کردن» در این معنا بخشی از فرآیند مراقبت و تربیت است و نقش مهمی در ایجاد نظم و آرامش در زندگی روزمره ایفا میکند.
در مراقبت از کودکان، «خواب کردن» نهفقط یک عمل فیزیکی، بلکه فرصتی برای ارتباط عاطفی و ایجاد حس امنیت به شمار میرود. والدین یا مراقبان از راهکارهای گوناگونی مانند تنظیم نور اتاق، ایجاد سکوت، استفاده از صداهای سفید یا خواندن داستان پیش از خواب استفاده میکنند تا کودک راحتتر به خواب رود. موفقیت در این فرآیند، تأثیر مثبتی بر رشد شناختی و روانی کودک میگذارد و به بهبود کیفیت خواب او کمک میکند.
در حوزهی دامپزشکی و پزشکی، «to put to sleep» ممکن است معنای کاملاً متفاوت و حساسی داشته باشد. در این موارد، این عبارت گاهی برای اشارهی ملایم به عمل اتانازی (euthanasia) استفاده میشود، یعنی پایان دادن به زندگی یک حیوان بیمار یا در رنج، بهصورت انسانی و بدون درد. در چنین کاربردی، زبان از واژهی «خواب» بهعنوان استعارهای برای مرگ استفاده میکند تا بار عاطفی موضوع کاهش یابد و مفهوم ملایمتری منتقل شود.
در معنایی استعاریتر، «خواب کردن» میتواند به معنای خاموش کردن یا به سکوت کشاندن چیزی باشد. برای مثال، ممکن است گفته شود که «بحث را خواباند»، یعنی موضوعی را که میتوانست به تنش یا ادامهی گفتوگو منجر شود، به شکلی آرام و مدیریتشده پایان داد. در این کاربرد، خواب کردن نوعی مهارت در کنترل شرایط است، نه لزوماً یک اقدام فیزیکی یا مستقیم.
در روانشناسی و مراقبتهای بالینی نیز تکنیکهایی برای «خواب کردن» یا همان بهصورت موقت به خواب هدایت کردن افراد وجود دارد، مانند هیپنوتیزم یا تکنیکهای آرامسازی که به افراد کمک میکنند به حالت خوابآلودگی یا آرامش عمیق برسند. این روشها گاهی در درمان اختلالات خواب، اضطراب یا دردهای مزمن بهکار میروند. در این معنا، «خواب کردن» ابزاری درمانی و کنترلشده است که در جهت بهبود کیفیت زندگی فرد طراحی شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خواب کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خواب کردن