آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴

    دست زدن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / dast zadan /

    to touch, to feel (with hands)

    to touch

    to feel

    لمس کردن

    او نزدیک شد؛ ولی از دست زدن به مار چندشش شد.

    He got close but funked touching the snake.

    هنگام دست زدن به توری داغ فر مراقب باشید.

    Be careful when touching the hot oven rack.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / dast zadan /

    to change (the content of), to manipulate, to tamper

    to change

    to manipulate

    to tamper

    تغییر دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    قبل‌از ارسال باید دست به محتوای سند می‌زدم.

    I had to change the content of the document before submitting it.

    ویراستار مجبور شد محتوای مقاله را دست بزند تا جذاب‌تر شود.

    The editor had to tamper the content of the article to make it more engaging.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / dast zadan /

    to clap, to applaud, to plaudit

    to clap

    to applaud

    to plaudit

    تشویق کردن، کف زدن

    صدای دست زدن او را از آن‌طرف اتاق می‌شنیدم.

    I could hear her clap from across the room.

    مردم شروع به دست زدن و تکان دادن پرچم‌ها کردند.

    People began to applaud and wave flags.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / dast zadan /

    to embark on, to resort, to take action

    to embark on

    to resort

    to take action

    اقدام کردن برای کاری

    آماده‌ی دست زدن به هر ماجرایی بودم.

    I was ready to embark upon any adventure.

    او به کار جوانمردانه‌ای دست زد.

    He resorts a bravely action.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / dast zadan /

    to move, to displace

    to move

    to displace

    جابه‌جا کردن

    ساخت بزرگراه جدید باعث دست زدن به بسیاری از حیات‌وحش در این منطقه خواهد شد.

    The construction of the new highway will displace a lot of wildlife in the area.

    طرح دولت برای بهبود بخشیدن به محله باعث دست زدن به خانه‌های بسیاری از ساکنان کم‌درآمد خواهد شد.

    The government's plan to gentrify the neighborhood will displace many low-income residents house.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج دست زدن

    دست زدن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «دست زدن» در زبان انگلیسی معمولاً به صورت to clap یا to touch ترجمه می‌شود، اما معنای آن بسته به زمینه‌ای که در آن استفاده می‌شود، متفاوت است.

    در کاربرد اول، «دست زدن» به معنای کف زدن و ابراز شادی یا تشویق است. زمانی که کسی اجرای خوبی دارد—مثلاً در تئاتر، کنسرت یا سخنرانی—افراد با دست زدن تحسین و رضایت خود را نشان می‌دهند. این نوع دست زدن، یک رفتار اجتماعی و فرهنگی است که در بسیاری از نقاط جهان شناخته‌شده و پذیرفته‌شده است. کف زدن می‌تواند نمادی از تأیید، شادی، مشارکت یا حتی احترام باشد. برای مثال، وقتی کسی در پایان یک سخنرانی از حضار می‌خواهد دست بزنند، در واقع دعوت به مشارکت در تأیید موفقیت یا پایان آن لحظه است.

    در کاربرد دوم، «دست زدن» به معنای لمس کردن چیزی یا کسی است. در این حالت، می‌تواند معنای فیزیکی خالص داشته باشد، مثلاً وقتی کودک به آتش نزدیک می‌شود و گفته می‌شود «بهش دست نزن، می‌سوزی»، یا می‌تواند مفهومی عاطفی یا حتی جنسی داشته باشد که بسته به بافت جمله و رابطه‌ی بین افراد، شدت و معنا تغییر می‌کند. در این معنا، «دست زدن» ممکن است از نظر فرهنگی یا اخلاقی حساسیت‌برانگیز باشد، به‌ویژه اگر بدون رضایت طرف مقابل صورت گیرد.

    ارجاع به لغت دست زدن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «دست زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست زدن

    لغات نزدیک دست زدن

    • - دست راست بروید
    • - دست راستی
    • - دست زدن
    • - دست زدن با خشونت به
    • - دست زدن با محبت و نرمی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.