lovelorn, lover
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دختر دلباخته عصرهایش را با گوش دادن به آهنگهای عاشقانهی غمگین میگذراند.
The lovelorn girl spent her evenings listening to sad love songs.
بیوهی دلباخته آرامش را در نوشتن شعر برای شوهر مرحومش یافت.
The lovelorn widow found solace in writing poetry about her late husband.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلباخته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلباخته