فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

را به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

علامت مفعول بی‌واسطه

فونتیک فارسی

raa
حرف اضافه

particle suffixed to a noun or pronoun as sign of the definite direct object

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

توسعه‌ی راه سفر را برای مسافران آسان‌تر می‌کند.

The extension of the road will make travel easier for commuters.

چیزی را به گند کشیدن، چیزی را به افتضاح کشیدن

make a shambles of something

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ناهار را با ما خورد.

We had him to lunch.

آن فیلم کمدی را تماشا کردی؟

Did you watch that comedy movie?

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت را

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «را» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/را

لغات نزدیک را

پیشنهاد بهبود معانی