را به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • علامت مفعول بی‌واسطه
  • فونتیک فارسی

    raa
  • حرف اضافه
    particle suffixed to a noun or pronoun as sign of the definite direct object
    • - چیزی را به گند کشیدن، چیزی را به افتضاح کشیدن

    • - make a shambles of something
    • - روزی خود را به‌دست آوردن، کسب معیشت کردن (زندگی گذراندن)

    • - earn one's bread
    • - آن فیلم کمدی را تماشا کردی؟

    • - Did you watch that comedy movie?
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت را

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «را» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/را

لغات نزدیک را

پیشنهاد بهبود معانی