آخرین به‌روزرسانی:

رخصت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اجازه

فونتیک فارسی

rokhsat
اسم

leave, permission, allowance, sanction, sufferance

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

رخصت نشستن در مقابل امپراتور

permission to sit in front of the Emperor

او برای ترک اتاق رخصت خواست.

He asked for permission to leave the room.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رخصت

  1. مترادف:
    اجازت اجازه اذن دستوری مرخصی
  1. مترادف:
    پروانه جواز

ارجاع به لغت رخصت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رخصت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رخصت

لغات نزدیک رخصت

پیشنهاد بهبود معانی