leave, permission, allowance, sanction, sufferance
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رخصت نشستن در مقابل امپراتور
permission to sit in front of the Emperor
او برای ترک اتاق رخصت خواست.
He asked for permission to leave the room.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رخصت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رخصت