green meadow, pasture, turf, grass, sod, greenery, lawn
سبزه پر از گلهای وحشی بود.
The green meadow was filled with wildflowers.
گاوها در سبزه میچریدند.
The cows grazed in the green meadow.
seed sprouts, greens grown in a dish (used in Norooz/Nowruz ceremonies)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سبزه نماد زندگی است.
Seed sprouts are the symbol of life.
سبزه در آفتاب گرم بهاری به سرعت رشد میکرد.
The seed sprouts were growing quickly in the warm spring sun.
brunet, swarthy, brunette, olive-skinned
او سبزه و بلند بالاست.
She is a tall brunette.
زن سبزه در گوشهی اتاق ایستاده بود.
The olive-skinned woman was standing in the corner of the room.
کلمهی «سبزه» در زبان انگلیسی، بسته به کاربردش، معادلهای مختلفی دارد. در مفهوم سنتی نوروزی، به Sabzeh یا sprouted greens ترجمه میشود. در معنای عمومی، میتواند به grass, greenery, یا sprouts ترجمه شود.
در فرهنگ ایرانی، «سبزه» یکی از اجزای اصلی سفرهی هفتسین است که نماد زندگی، رشد، تازگی و سرسبزی طبیعت در آغاز سال نو به شمار میرود. برای تهیهی سبزهی نوروزی، معمولاً چند هفته قبل از عید، دانههایی مثل گندم، عدس یا ماش را خیس کرده و میگذارند تا جوانه بزند و به صورت رشتههای سبز و زیبا رشد کند. این نماد پیوندی عمیق با طبیعت و چرخهی زندگی دارد و نشاندهندهی آرزوی فراوانی و برکت در سال پیش روست.
از نظر زیستی، سبزه به جوانههای تازهی گیاهان گفته میشود که در مراحل اولیهی رشد خود قرار دارند. این مرحله سرشار از انرژی حیاتی و رشد سریع است. در محیطهای طبیعی، سبزهها نخستین نشانههای بهار و پایان زمستان هستند، و حضورشان برای بسیاری از جانداران نشانهای از بازگشت زندگی است.
در ادبیات و شعر فارسی نیز، «سبزه» اغلب با زیبایی، طراوت، امید، و جوانی پیوند خورده است. شاعرانی چون سعدی و حافظ از این واژه برای توصیف لطافت طبیعت یا دلبر محبوب خود استفاده کردهاند.
چه به عنوان یک عنصر فرهنگی و چه در مفهوم طبیعیاش، «سبزه» نمادی از آغاز نو، حیات و زیبایی پایدار است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سبزه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبزه