ورزش service, serve
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نوبت سرو زدن کیست؟
Whose service is it?
برگرداندن سرو او خیلی دشوار است.
It is very hard to return his serve.
serve, service
سرآشپز یک سرو کامل استیک را تهیه کرد.
The chef prepared a perfect serve of steak.
این رستوران سرو عالیای را برای غذا و نوشیدنی ارائه میدهد.
The restaurant offers excellent service for both food and drinks.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرو