recommendation, enjoinment, direction, urging, counsel
recommendation
enjoinment
direction
urging
counsel
سفارش او به من کمک کرد تا کتابی عالی را انتخاب کنم.
Her recommendation helped me choose the perfect book.
از سفارش شما برای رستوران جدید تشکر میکنم.
I appreciate your counsel for the new restaurant.
اقتصاد order, asking (for)
order
asking
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سفارش لغونشدنی
a firm order
سفارش از طریق فکس
a fax order
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سفارش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفارش