note, bill, bill of exchange, promissory note
بانک سفتهی مشتری را قبول نکرد.
The bank refused to accept the bill of exchange presented by the customer.
فروشنده از خریدار سفتهای به عنوان گارانتی پرداخت خواست.
The seller requested a bill of exchange from the buyer as a guarantee of payment.
pierced, bored, perforated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دیوار آهنی سفته باعث میشد هوا در اتاق جریان داشته باشد.
The perforated metal wall allowed air to flow through the room.
در سفته
bored pearl
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سفته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفته