poisonous, toxic, venomous, virulent, noxious
poisonous
toxic
venomous
virulent
noxious
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گازهای سمی نیمی از ساختمان را فراگرفته است.
Poisonous fumes have invaded half of the building.
فضولات سمی که ماهیها را میکشد.
the noxious wastes that kill the fish.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سمی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سمی