جانورشناسی lizard, crocodile, gator, alligator, sauropod
lizard
crocodile
gator
alligator
sauropod
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مسئول باغوحش برای نهار به سوسمار یک مرغ کامل داد.
The zookeeper fed the crocodile a whole chicken for lunch.
روستاییان از عبور از رودخانه هراس داشتند چون میدانستند آنجا سوسمار زندگی میکند.
The villagers were afraid to cross the river, knowing that a crocodile lived there.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سوسمار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوسمار