آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سیاستمدار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / siyaasatmadaar /

politician, diplomat, statesman

politician

diplomat

statesman

دولتمرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

آن دو سیاستمدار سر قدرت با هم رقابت دارند.

The two politicians are vying for power.

سیاستمدار در اوج شهرت خود قرار داشت.

The politician was at the pinnacle of his fame.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

این سیاستمدار مجبور به کناره‌گیری شد.

The politician was forced to go out.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیاستمدار

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
دیپلمات سایس سیاس سیاست‌باز سیاستگر سیاست‌دان
مترادف:

ارجاع به لغت سیاستمدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیاستمدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیاستمدار

لغات نزدیک سیاستمدار

پیشنهاد بهبود معانی