sand, gravel, grit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
توفان شن آسمان را غبارآلود کرد.
Sandstorms beclouded the sky.
شن در اطراف دریاچه انباشته شده بود.
Sand had been drifted around the lake.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شن