sensual, carnal, salacious, fleshly, lusty, lewd, lustful, bedroom, steamy, erotic, libidinous, amatory, passionate, voluptuous, lascivious, sensuous, prurient, lecherous, licentious, raunchy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در برابر وسوسههای شهوانی مقاومت میکرد.
He struggled against libidinous temptations.
منظور او خودپسندانه و شهوانی بود.
His intentions were selfish and carnal.
تمایلات شهوانی
erotic tendencies
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شهوانی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شهوانی