آخرین به‌روزرسانی:

صوری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مربوط به صورت

فونتیک فارسی

soori
اسم صفت

facial, pertaining to a face

اسپا‌ (سلامت ازطریق آب) انواع درمان‌های صوری را ارائه می‌دهد.

The spa offers a variety of facial treatments.

کلینیک زیبایی جدید در زمینه‌ی ضدپیری صوری تخصص دارد.

The new beauty clinic specializes in anti-aging facials.

ظاهری

فونتیک فارسی

soori
اسم صفت

external, formal, apparent, sham, feigned, outward, nominal, superficial, surface, exterior

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

زیبایی صوری

outward beauty

منطق گزاره‌ای شاخه‌ای از منطق صوری است که به مطالعه‌ی گزاره‌ها و روابط منطقی آن‌ها می‌پردازد.

Propositional logic is a branch of formal logic that deals with the study of propositions and their logical relationships.

غیرواقعی

فونتیک فارسی

soori
اسم صفت

nominal, unreal, theoretical

قیمت‌های آن فروشگاه هنگام حراج، صوری است.

The prices at that store are unreal during the sale.

هزینه‌ی صوری این رویداد به‌طرز شگفت‌آوری پایین بود.

The nominal fee for the event was surprisingly low.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صوری

  1. مترادف:
    ظاهری مجازی

ارجاع به لغت صوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صوری

لغات نزدیک صوری

پیشنهاد بهبود معانی