فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

صوری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مربوط به صورت

فونتیک فارسی

soori
اسم صفت
facial, pertaining to a face

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- اسپا‌ (سلامت ازطریق آب) انواع درمان‌های صوری را ارائه می‌دهد.

- The spa offers a variety of facial treatments.

- کلینیک زیبایی جدید در زمینه‌ی ضدپیری صوری تخصص دارد.

- The new beauty clinic specializes in anti-aging facials.
ظاهری

فونتیک فارسی

soori
اسم صفت
external, formal, apparent, sham, feigned, outward, nominal, superficial, surface, exterior

- زیبایی صوری

- outward beauty

- منطق گزاره‌ای شاخه‌ای از منطق صوری است که به مطالعه‌ی گزاره‌ها و روابط منطقی آن‌ها می‌پردازد.

- Propositional logic is a branch of formal logic that deals with the study of propositions and their logical relationships.
غیرواقعی

فونتیک فارسی

soori
اسم صفت
nominal, unreal, theoretical

- قیمت‌های آن فروشگاه هنگام حراج، صوری است.

- The prices at that store are unreal during the sale.

- هزینه‌ی صوری این رویداد به‌طرز شگفت‌آوری پایین بود.

- The nominal fee for the event was surprisingly low.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صوری

  1. مترادف:
    ظاهری مجازی

ارجاع به لغت صوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صوری

لغات نزدیک صوری

پیشنهاد بهبود معانی