facial, pertaining to a face
اسپا (سلامت ازطریق آب) انواع درمانهای صوری را ارائه میدهد.
The spa offers a variety of facial treatments.
کلینیک زیبایی جدید در زمینهی ضدپیری صوری تخصص دارد.
The new beauty clinic specializes in anti-aging facials.
external, formal, apparent, sham, feigned, outward, nominal, superficial, surface, exterior
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زیبایی صوری
outward beauty
منطق گزارهای شاخهای از منطق صوری است که به مطالعهی گزارهها و روابط منطقی آنها میپردازد.
Propositional logic is a branch of formal logic that deals with the study of propositions and their logical relationships.
nominal, unreal, theoretical
قیمتهای آن فروشگاه هنگام حراج، صوری است.
The prices at that store are unreal during the sale.
هزینهی صوری این رویداد بهطرز شگفتآوری پایین بود.
The nominal fee for the event was surprisingly low.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صوری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صوری