to spell, to cast a spell upon, to charm, to enchant, to allure, to practice witchcraft (on), to bewitch, to spellbind, to conjure, to hex
to spell
to cast a spell upon
to charm
to enchant
to allure
to practice witchcraft
to bewitch
to spellbind
to conjure
to hex
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جادوگر گنجینه را طلسم کرد.
The magician bewitched the treasure.
او ادعا کرد که دشمنانش را طلسم میکند تا قدرتشان را از دست بدهند.
He claimed to spell his enemies so they would lose their strength.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «طلسم کردن» در زبان انگلیسی به to cast a spell یا to enchant ترجمه میشود.
طلسم کردن به معنای انجام عملی جادویی است که معمولاً با استفاده از کلمات خاص، حرکات دست یا اشیاء خاص انجام میشود تا تاثیر ویژهای روی فرد، شیء یا وضعیت ایجاد کند. این عمل در فرهنگها و باورهای سنتی و فولکلوریک به منظور کنترل، محافظت یا آسیب رساندن به دیگران کاربرد دارد.
طلسمها میتوانند برای اهداف مختلفی به کار روند؛ مانند حفاظت در برابر بدشانسی، جذب عشق، دفع چشم زخم یا ایجاد ترس. باور به طلسم کردن در بسیاری از جوامع هنوز وجود دارد و این مفهوم در داستانها، فیلمها و ادبیات فولکلور به وفور دیده میشود.
هرچند در علم مدرن و پزشکی، طلسم کردن اثبات نشده و بیشتر جنبه فرهنگی و روانی دارد، اما در فرهنگهای مختلف اهمیت نمادین و معنوی خود را حفظ کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «طلسم کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طلسم کردن