فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

علامت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نشانه، اشاره

فونتیک فارسی

alaamat
اسم

sign, signal, denotation, token, witness, character, indicative, communication, note, ideogram, notation, marker, seal, signification, evidence, gesture, marking, earmark, attribute, badge, button, device, hallmark, emblem, indicator, insignia, notice, signpost, symptom, cue, mark, symbol

علامت مشخصه‌ی این حشرات

the discriminating mark of these insects

سیاه علامت سوگواری است.

Black is a sign of mourning.

بیرق، پرچم

فونتیک فارسی

alaamat
اسم

عامیانه flag, pennant, banner, standard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

علامت صلح

flag of peace

علامت را بالا بردم تا حمایتم را نشان دهم.

I raised the flag to show my support.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد علامت

  1. مترادف:
    آیت آیه نشان نشانه نمود نمودار
  1. مترادف:
    انگ داغ
  1. مترادف:
    شاخص شاخصه
  1. مترادف:
    رایت علم
  1. مترادف:
    اشاره

ارجاع به لغت علامت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «علامت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/علامت

لغات نزدیک علامت

پیشنهاد بهبود معانی