concrete
شواهد عینی به مجرم بودن مظنون اشاره داشت.
The concrete evidence pointed to the suspect's guilt.
طرح عینی او موفقیت پروژه را تضمین کرد.
His concrete plan ensured project success.
objective, physical, tangible
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
واقعیت عینی
tangible reality
سخنران کنفرانس از یک آموزهی عینی قوی برای نشان دادن اهمیت کار گروهی استفاده کرد.
The speaker at the conference used a powerful objective lesson to illustrate the importance of teamwork.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عینی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عینی