زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

فهمیدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / fahmidan /

to understand, to comprehend, to apprehend, to diagnose, to discern, to discover, to realize, to take, to read, to compass, to know, to gather, to guess, to grasp, to digest, to get, to see, to make, to conceive, to pierce, to penetrate, to notice, to infer, to appreciate, to assimilate, to ascertain, to catch, to find, to fathom, to intuit, to seize, to swallow, to dig, to figure, to smell, to feel, to spot

دریافتن، درک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

منظور مرا نفهمید.

She did not understand my meaning.

درست نفهمیدم چه شد.

I hardly realized what was happening.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فهمیدن

  1. مترادف:
    ادراک دانستن درک کردن دریافتن شناختن
  1. مترادف:
    آگاهی‌یافتن مطلع‌شدن واقف‌شدن
  1. مترادف:
    احساس کردن باخبرشدن بوبردن خبردارشدن

سوال‌های رایج فهمیدن

فهمیدن به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «فهمیدن» در زبان انگلیسی به understand ترجمه می‌شود.

فهمیدن یکی از بنیادی‌ترین توانایی‌های ذهن انسان است که در تمام جنبه‌های زندگی روزمره، تعاملات اجتماعی، یادگیری، تصمیم‌گیری و رشد فردی نقش محوری دارد. این واژه، گرچه در نگاه نخست ساده به نظر می‌رسد، اما بار معنایی عمیق و چندلایه‌ای دارد. فهمیدن فراتر از دریافت اطلاعات یا شنیدن واژگان است؛ بلکه شامل درک مفاهیم، تحلیل آن‌ها، ارتباط دادن با تجارب پیشین، و نتیجه‌گیری منطقی است. به بیان دیگر، فهمیدن پلی است میان اطلاعات خام و دانش واقعی.

در روان‌شناسی شناختی، فهمیدن با فرآیندهایی چون توجه، حافظه، استنتاج، و تفسیر معنا مرتبط است. زمانی که انسان مطلبی را می‌شنود یا می‌خواند، ذهن او به‌صورت ناخودآگاه تلاش می‌کند تا مفاهیم جدید را با ساختارهای ذهنی موجود تطبیق دهد. اگر این انطباق موفقیت‌آمیز باشد، می‌گوییم که «فهمیده است». این فرآیند نشان می‌دهد که فهمیدن، یک فعالیت منفعل نیست، بلکه کنشی پویا و وابسته به زمینه است. به همین دلیل، گاه یک جمله‌ی ساده برای فردی قابل‌درک است، اما برای دیگری مبهم یا بی‌معنا می‌ماند.

در زمینه‌های آموزشی، فهمیدن از حفظ کردن تمایز دارد. حفظ کردن صرفاً ذخیره‌ی داده‌ها در حافظه است، اما فهمیدن به معنای ایجاد ارتباط معنادار میان داده‌ها و توانایی کاربرد آن‌ها در موقعیت‌های جدید است. معلمان و اساتید اغلب تلاش می‌کنند شاگردان خود را از سطح حفظ به سطح فهم برسانند، چرا که درک عمیق، امکان انتقال دانش به موقعیت‌های واقعی را فراهم می‌سازد. به همین دلیل در نظام‌های آموزشی پیشرفته، ارزیابی بر اساس تحلیل، نقد، و کاربرد آموخته‌ها انجام می‌گیرد نه صرف بازگویی مطالب.

در ارتباطات انسانی، فهمیدن نقش بنیادینی در همدلی، حل تعارض، و تقویت پیوندهای عاطفی دارد. وقتی کسی می‌گوید «احساست رو می‌فهمم»، منظورش تنها شنیدن کلمات طرف مقابل نیست، بلکه تلاش برای درک تجربه‌ی درونی اوست. این نوع از فهم، که گاه از آن با عنوان «درک همدلانه» یاد می‌شود، سنگ‌بنای روابط عمیق و معنادار است. در نبود این درک، گفت‌وگوها سطحی باقی می‌مانند و سوءتفاهم‌ها افزایش می‌یابند.

فهمیدن می‌تواند جنبه‌ای فلسفی و وجودی نیز پیدا کند. از دیرباز، فیلسوفان درباره‌ی چیستی فهم، امکان‌های آن، و حدود درک انسانی پرسش‌هایی بنیادین مطرح کرده‌اند. آیا انسان قادر به فهم کامل جهان است؟ آیا آنچه ما «می‌فهمیم» صرفاً بازتاب ذهن خود ماست؟ این پرسش‌ها نشان می‌دهد که فهمیدن، نه تنها یک توانش ذهنی، بلکه موضوعی برای تأملات عمیق معرفتی نیز هست. به همین دلیل است که این واژه، علی‌رغم سادگی‌اش، در دل خود مفاهیمی پیچیده و پرلایه را جای داده است.

ارجاع به لغت فهمیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فهمیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فهمیدن

لغات نزدیک فهمیدن

پیشنهاد بهبود معانی