آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

قدم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ghadam /

stride, footstep, foot, step, pace, tread, gait

stride

footstep

foot

step

pace

tread

gait

گام

او چند قدم آن‌طرف‌تر ایستاده بود.

He was standing a few paces away.

همان‌طور که اسب یورتمه می‌رفت، قوز (کمر) آن با هر قدم به‌آرامی تکان می‌خورد.

As the horse trotted, its hump swayed gently with each stride.

اسم
فونتیک فارسی / ghadam /

pace, step, stage, notch, place

pace

step

stage

notch

place

مرحله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ایثار، اولین قدم در راه تقوا است.

Abnegation is the first step toward piety.

هر قدم از فرآیند مهم است.

Each stage of the process is important.

اسم
فونتیک فارسی / ghadam /

pace, foot, steps, the length covered by one stride

pace

foot

steps

the length covered by one stride

واحد مسافت هنگام راه رفتن

او یک قدم به جلو برداشت تا بهتر ببیند.

He took a pace forward to see better.

برای رسیدن به هدفت، قدم‌های کوچک بردار.

Take small steps to reach your goal.

اسم
فونتیک فارسی / ghadam /

مجازی arrival, stepping in

arrival

stepping in

وارد شدن در جایی

قدم بهار زندگی تازه‌ای به باغ می‌بخشد.

The arrival of spring brings new life to the garden.

قدم او به مهمانی همه را متعجب کرد.

Her arrival at the party surprised everyone.

اسم
فونتیک فارسی / ghedam /

antiquity, old age, agedness, ancientness, primordiality

antiquity

old age

agedness

ancientness

primordiality

قدمت

ویرانه‌ها گواهی بر قدم هستند.

The ruins are a testament to antiquity.

قدم تجربه و دانش را به همراه دارد.

Old age brings experience and knowledge.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قدم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
پا خطوه گام

ارجاع به لغت قدم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قدم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قدم

لغات نزدیک قدم

پیشنهاد بهبود معانی