duty, commission, mission, errand, order, assignment, posting, expedition, attachment
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ماموریت قهرمان این بود که دنیا را از شرارت برهاند و صلح و عدالت را بازگرداند.
The hero's mission was to rid the world of villainy and restore peace and justice.
ماموریت سازمان غیرانتفاعی
the mission of the non-profit organization
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ماموریت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماموریت