permanent, staying, lasting, durable, abiding, resident, enduring, persistent, settled
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نیاکان من از لرستان کوچ کردند و در تهران ماندگار شدند.
My ancestors migrated from Lorestan and settled in Tehran.
اثرات ماندگار بیماری همهگیر
the lasting effects of the pandemic
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ماندگار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماندگار