آخرین به‌روزرسانی:

ماندگار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / maandegaar /

permanent, staying, lasting, durable, abiding, resident, enduring, persistent, settled

پایدار، مانا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

نیاکان من از لرستان کوچ کردند و در تهران ماندگار شدند.

My ancestors migrated from Lorestan and settled in Tehran.

اثرات ماندگار بیماری همه‌گیر

the lasting effects of the pandemic

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماندگار

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    رفتنی
  1. مترادف:
    ساکن مقیم
  1. مترادف:
    پایدار جاوید مانا ماندنی

ارجاع به لغت ماندگار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماندگار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماندگار

لغات نزدیک ماندگار

پیشنهاد بهبود معانی