letter, billets, epistle, missive
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هنوز نامه را نخوانده بودم که یک نامهی دیگر به دستم دادند.
I had scarcely read the letter when they handed me another one.
لطفاً نامه را با صدای رسا بخوانید.
Please read the letter aloud.
نامه، امضای او را داشت.
The letter bore his signature.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نامه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نامه