exaggeration, hyperbole, overstatement, overestimation, overestimate, magnification, embroidery, puffery
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
داستان او پر از مبالغه بود و باورش را سخت میکرد.
Her story was full of exaggeration, making it hard to believe.
مبالغه سبک نگارش او را معیوب کرده است.
Exaggeration has vitiated his style of writing.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مبالغه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مبالغه