terrified, intimidated, scared, frightened, overawed, cowed, daunted, terror-stricken, afraid
terrified
intimidated
scared
frightened
overawed
cowed
daunted
terror-stricken
afraid
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کودک مرعوب به مادرش چسبیده بود.
The terrified child clung to his mother.
دانشآموز مرعوب از پاسخ دادن به سوال سخت اجتناب کرد.
The scared student avoided answering the difficult question.
شکل درست و معیار در زبان فارسی «مرعوب» است.
«مرعوب» به معنی ترسانده شده، وحشتزده یا تحت تأثیر ترس قرار گرفته است و در متون ادبی و روزمره به همین صورت به کار میرود.
شکل «مرئوب» اشتباه املایی است و در منابع معتبر فارسی دیده نمیشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مرعوب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مرعوب