engineer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مهندس علیزاده خویشاوند من است
engineer Alizadeh is a relative of mine
مهندس برق
electrical engineer
مهندس راه و ساختمان، مهندس عمران
civil engineer
مهندس ژنتیک
genetic engineer
مهندس شیمی
chemical engineer
مهندس کامپیوتر
computer engineer
مهندس کشاورزی
agricultural engineer
مهندس معماری
architect
مهندس مکانیک
mechanical engineer
مهندس ناظر
consulting engineer
مهندس هوانوردی، مهندس هواپیما
aeronautical engineer
شغل طرحریزی را به یک مهندس جوان محول کردند.
The job of planning was relegated to a young engineer.
مهندس کشاورزی پشتمیزنشین
an armchair agricultural engineer
به لولهکش خوب بیشتر نیاز داریم تا به مهندس.
We need good plumbers more than we need engineers.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مهندس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهندس