موتورسوار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • کسی که سوار موتور است
  • فونتیک فارسی

    motorsavaar
  • اسم
    biker, motorcyclist
    • - گروه موتورسواران در رستوران کنار جاده برای نهار توقف کرد.

    • - The group of bikers stopped at the roadside diner for lunch.
    • - کلاه ایمنی موتورسوار از سرش محافظت کرد.

    • - The biker's helmet protected his head.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک موتورسوار

پیشنهاد و بهبود معانی