biker, motorcyclist
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گروه موتورسواران در رستوران کنار جاده برای نهار توقف کرد.
The group of bikers stopped at the roadside diner for lunch.
کلاه ایمنی موتورسوار از سرش محافظت کرد.
The biker's helmet protected his head.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «موتورسوار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موتورسوار