eyelashes
مژگان بلند و سیاه او
her long, black eyelashes
در یک مژگان به هم زدن
in tin a wink
feminine proper noun, Mozhgan
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مژگان مایهی سربلندی این دانشگاه است.
Mozhgan is an asset to this university.
مژگان هفت ساله بود که پدرش فوت کرد
Mozhgan was seven when her father died
مژگان و برادرش علیرغم تفاوتهای زیادشان همدیگر را دوست دارند
Mozhgan and her brother loved each other despite their great differences
اسم «مژگان» یکی از نامهای زیبا و لطیف فارسی است که به طور مستقیم از طبیعت و زیباییهای چهره انسانی الهام گرفته شده است. «مژگان» جمع واژه «مژه» است و به موهای نازک و خمیدهای گفته میشود که بر لبه پلک چشم روییدهاند.
واژهای که به صورت دقیق و شاعرانه بتواند معادل «مژگان» در انگلیسی باشد، وجود ندارد؛ اما ترجمهی مستقیم آن اینها هستند:
Eyelashes (مژهها) | Lashes (شکل غیررسمیتر یا کوتاهتر)
و در توصیف شاعرانه میتوان گفت:
Enchanting lashes (مژههای دلفریب) | Lashes like feathers (مژههایی همچون پر) | Eyes framed with silk lashes (چشمانی قابشده با مژههای ابریشمی)
در ادبیات فارسی، «مژگان» مفهومی فراتر از فقط بخشی از صورت دارد. این واژه اغلب در شعرها و متون عاشقانه با بار شاعرانه و احساسی به کار میرود. مژگان نمادی از زیبایی، دلربایی، و اغواگری است. بسیاری از شاعران کلاسیک مانند حافظ، سعدی و مولوی، «مژگان» را در وصف نگاه معشوق یا تیرهایی از چشم توصیف کردهاند که دل عاشق را میرباید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مژگان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مژگان