home, country, native country, homeland, mother country, motherland, fatherland
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها جان خود را در راه میهن از دست دادند.
They lost their lives for their country.
آنها حاضرند در راه میهن خود کشته شوند.
They are ready to die for their country.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میهن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میهن