sudden, unexpected, unforeseen, abrupt, unanticipated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تصمیم ناگهانی
an abrupt decision
کاهش ناگهانی ارزش دلار
the sudden fall in the value of the dollar
تغییر ناگهانی در برنامهها برنامهی روز من را به هم ریخت.
The sudden change in plans mixed up my schedule for the day.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناگهانی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناگهانی