۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

نظامی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / nezaami /

the military, officer, soldier, G.I., private

سرباز، ارتشی، سپاهی

نظامیان زخمی

wounded soldiers

نظامی‌ها با نیروهای مهاجم جنگیدند.

The soldiers battled against the invaders.

صفت
فونتیک فارسی / nezaami /

military, martial, of or related to the armed forces

وابسته به ارتش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

افزایش (تجهیزات) نظامی

military buildup

پایگاه نظامی

a military base

نمونه‌جمله‌های بیشتر

رادیو مارش نظامی گوش‌خراشی را پخش می‌کرد.

The radio blasted out a military march.

اسم خاص
فونتیک فارسی / nezaami /

Nezami

نظامی گنجوی

شعر نظامی از ارزش بلاغی زیادی برخوردار است.

Nezami's poetry has great rhetorical value.

نظامی در خسرو و شیرین بیشتر از دیگر آثارش از گفتگو استفاده می‌کند.

In Khosro and Shirin, Nezami has used conversation more than in his other works.

عامیانه Gl

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نظامی

  1. مترادف:
    ارتشی سپاهی سرباز قشونی لشکری

ارجاع به لغت نظامی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نظامی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نظامی

لغات نزدیک نظامی

پیشنهاد بهبود معانی