luminescent, luminiferous, bright, radiant, shining, effulgent, lampshade, refulgent, scintillant, luminous, diffusing light
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از نورافشانی که غار تاریک را روشن میکرد، شگفتزده شد.
She marveled at the luminescent that lit up the dark cave.
این هنرمند برای افزایش زیبایی نقاشی خود از نورافشان استفاده کرد.
The artist used luminiferous to enhance the beauty of his painting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نورافشان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نورافشان