آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

نوک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / nok /

point, tip, apex, peak, spire, crest, pinnacle, vertex

point

tip

apex

peak

spire

crest

pinnacle

vertex

قسمت باریک و تیز

او تصمیم گرفت قبل‌از شروع امتحان، نوک مداد را تیز کند.

She decided to point the pencil before the exam started.

نوک زبان

the apex of the tongue

اسم
فونتیک فارسی / nok /

neb, bill, beak, rostrum, pecker

neb

bill

beak

rostrum

pecker

منقار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

جوجه با نوک خود دانه برمی‌دارد.

A chicken picks food with its bill.

نوک جذاب پرنده زیر نور خورشید می‌درخشید.

The bird's vibrant neb glistened in the sunlight.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نوک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
راء‌س سر فرق قله

سوال‌های رایج نوک

نوک به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «نوک» در زبان انگلیسی به Tip یا Point ترجمه می‌شود.

نوک به بخش تیز یا انتهایی یک جسم گفته می‌شود که معمولاً کوچک‌تر و باریک‌تر از سایر قسمت‌های آن است و ممکن است نقش عملکردی یا تزئینی داشته باشد. این بخش از اجسام می‌تواند در ابزارها، گیاهان، حیوانات و حتی اجسام روزمره دیده شود و اغلب برای انجام کار خاصی طراحی شده است، مانند سوراخ کردن، نوشتن، بریدن یا نشان دادن جهت. اهمیت نوک در کارکرد صحیح بسیاری از اشیاء و موجودات حیاتی است.

در ابزارها و وسایل روزمره، نوک نقش کلیدی دارد. برای مثال، نوک قلم امکان نوشتن و رسم دقیق خطوط را فراهم می‌کند و نوک سوزن یا چاقو برای بریدن و دوختن ضروری است. طراحی دقیق و مناسب نوک در این ابزارها تأثیر مستقیم بر کیفیت عملکرد آن‌ها دارد. همین امر نشان می‌دهد که حتی کوچک‌ترین بخش یک ابزار می‌تواند اهمیت حیاتی در کارکرد کلی آن داشته باشد.

در طبیعت، نوک گیاهان و حیوانات نیز نقش عملکردی دارد. نوک برگ‌ها یا شاخه‌ها به رشد بهتر گیاه کمک می‌کند و نوک پرندگان یا حیوانات کوچک ابزار اصلی آن‌ها برای تغذیه، شکار یا دفاع است. در این زمینه، نوک بخشی از ساختار آناتومیکی است که بقا و کارکرد روزمره موجودات را ممکن می‌سازد و نشان‌دهنده‌ی تطابق طبیعی با محیط است.

از نظر استعاری و ادبی، نوک به معنای اوج، سرحد یا نقطه‌ای کوچک و حساس نیز به کار می‌رود. برای مثال، نوک کوه به بلندترین بخش آن اشاره دارد و نوک انگشتان می‌تواند نمادی از دقت و ظرافت باشد. این کاربردها در زبان و ادبیات نشان‌دهنده انعطاف معنایی واژه نوک و اهمیت آن در بیان مفاهیم دقیق و ظریف است.

نوک بخشی کوچک اما حیاتی است که نقش عملکردی، تزئینی و معنایی متعددی دارد. این بخش می‌تواند در ابزارها، طبیعت و زبان اهمیت ویژه‌ای داشته باشد و عملکرد صحیح، زیبایی یا دقت را تضمین کند. شناخت و توجه به نوک، هم در طراحی و استفاده از اشیاء و ابزارها و هم در درک ویژگی‌های طبیعی و معنایی آن ضروری است.

ارجاع به لغت نوک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوک

لغات نزدیک نوک

پیشنهاد بهبود معانی