زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

نوک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / nok /

point, tip, apex, peak, spire, crest, pinnacle, vertex

point

tip

apex

peak

spire

crest

pinnacle

vertex

قسمت باریک و تیز

او تصمیم گرفت قبل‌از شروع امتحان، نوک مداد را تیز کند.

She decided to point the pencil before the exam started.

نوک زبان

the apex of the tongue

اسم
فونتیک فارسی / nok /

neb, bill, beak, rostrum, pecker

neb

bill

beak

rostrum

pecker

منقار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

جوجه با نوک خود دانه برمی‌دارد.

A chicken picks food with its bill.

نوک جذاب پرنده زیر نور خورشید می‌درخشید.

The bird's vibrant neb glistened in the sunlight.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نوک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
راء‌س سر فرق قله

ارجاع به لغت نوک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوک

لغات نزدیک نوک

پیشنهاد بهبود معانی