فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

هر ساعت یک‌بار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یک‌بار در ساعت

فونتیک فارسی

har saa'at yek baar
صفت قید

hourly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او هر ساعت یک‌بار ایمیل‌هایش را چک می‌کند تا به‌روز بماند.

She checks her emails hourly to stay updated.

دما هر ساعت یک‌بار توسط تکنسین‌ها نظارت می‌شود.

The temperature is monitored hourly by the technicians.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت هر ساعت یک‌بار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هر ساعت یک‌بار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هر ساعت یک‌بار

لغات نزدیک هر ساعت یک‌بار

پیشنهاد بهبود معانی