آخرین به‌روزرسانی:

هسته به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / haste /

زیست‌شناسی nucleus, pyrene, nucleo-, karyo-, cary-

نوکلئوس

هسته‌ی سلول شامل دی‌ان‌ای است.

The nucleus of a cell contains DNA.

شیره‌ی هسته

karyolymph

اسم
فونتیک فارسی / haste /

core, pith, gravamen, center

مرکز هر چیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

هسته‌ی ارزش‌های شرکت صداقت، همبستگی و شفافیت بود.

The company's core values include honesty, integrity, and transparency.

هسته‌ی زمین

the Earth's core

اسم
فونتیک فارسی / haste /

kernel, pit, stone, nut, seed

دانه‌ی میوه

هسته‌ی هلو برای خوردن زیادی سفت بود.

The peach's kernel was too hard to be eaten.

هسته‌ی انبه بزرگ و ریشه‌دار بود.

The kernel of the mango was large and fibrous.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هسته

  1. مترادف:
    بذر تخم خستو دانه مغز

ارجاع به لغت هسته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هسته

لغات نزدیک هسته

پیشنهاد بهبود معانی