فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

هنر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • فعالیتی که جهت خلق آثار مبتنی بر برداشت‌های شخصی انجام می‌شود
  • فونتیک فارسی

    honar
  • اسم
    art, craftsmanship, artistry
    • - احمد درباره‌ی هنر چیزی نمی‌داند.

    • - Ahmad doesn't know much about art.
    • - مسائل شخصی هنر او را دستخوش محدودیت کرد.

    • - Personal problems constricted his art.
  • مهارت، صنعت، فن
  • فونتیک فارسی

    honar
  • اسم
    art, skill, ingenuity, adroitness, artifice, knack
    • - هنر دوست‌یابی

    • - the art of making friends
    • - اثر هنری

    • - artwork
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد هنر

ارجاع به لغت هنر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هنر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/هنر

پیشنهاد بهبود معانی