آخرین به‌روزرسانی:

پدربزرگ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پدر والدین

فونتیک فارسی

pedarbozorg
اسم

grandfather, grandparent, granddad, granddaddy, grandpa

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

پدربزرگ مادری من دیوید نام داشت.

My maternal grandfather was named David.

پدربزرگ من کهنه‌سرباز است و در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است.

My grandfather is a vet and he served in World War II.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج پدربزرگ

پدربزرگ به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «پدربزرگ» در انگلیسی grandfather ترجمه می‌شود.

پدربزرگ به پدر والدین یک فرد اطلاق می‌شود و در واقع به عنوان بزرگ‌ترین فرد در خانواده از نسل پدر یا مادر شناخته می‌شود. پدربزرگ‌ها معمولاً نقش مهمی در زندگی خانوادگی دارند و می‌توانند به عنوان مشاور، مربی، و یا همراهی برای نوه‌ها عمل کنند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، پدربزرگ‌ها به دلیل تجربیات زندگی‌شان، ویژگی‌های خاصی از جمله حکمت، صبر و محبت را به نسل‌های بعدی انتقال می‌دهند.

پدربزرگ‌ها علاوه بر اینکه در تربیت نوه‌ها نقش دارند، در بسیاری از جوامع به عنوان نماد تاریخ و فرهنگ خانواده شناخته می‌شوند. بسیاری از خانواده‌ها از تجارب پدربزرگ‌ها بهره‌برداری کرده و خاطرات و قصه‌های نسل‌های گذشته را از آن‌ها می‌شنوند. این ارتباطات می‌تواند روابط عاطفی و فرهنگی عمیقی بین نسل‌ها ایجاد کند.

در برخی فرهنگ‌ها، پدربزرگ‌ها به دلیل مقام ارشد بودن، مورد احترام ویژه‌ای قرار می‌گیرند و در مراسم و جشن‌های خانوادگی، حضور آن‌ها نماد اتحاد و پیوند نسل‌ها است. در جوامع مختلف، وظایف و نقش‌های پدربزرگ‌ها ممکن است تفاوت‌هایی داشته باشد، اما در اکثر موارد، حضور پدربزرگ‌ها در زندگی نوه‌ها همواره موجب تحکیم روابط خانوادگی و ایجاد حس امنیت و محبت می‌شود.

ارجاع به لغت پدربزرگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پدربزرگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پدربزرگ

لغات نزدیک پدربزرگ

پیشنهاد بهبود معانی