آخرین به‌روزرسانی:

پرآب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آبدار

فونتیک فارسی

poraab
صفت

succulent, juicy, watery, well-watered, lush

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

چشمانش از گریه سرخ و پرآب بود.

His eyes were red and watery from crying.

باغ پرآب با گل‌های پرجنب‌وجوش شکوفا شد.

The well-watered garden flourished with vibrant flowers.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرآب

  1. مترادف:
    آبدار شاداب
    متضاد:
    کم‌آب
  1. مترادف:
    آبکی رقیق

ارجاع به لغت پرآب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرآب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرآب

لغات نزدیک پرآب

پیشنهاد بهبود معانی