succulent, juicy, watery, well-watered, lush
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چشمانش از گریه سرخ و پرآب بود.
His eyes were red and watery from crying.
باغ پرآب با گلهای پرجنبوجوش شکوفا شد.
The well-watered garden flourished with vibrant flowers.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرآب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرآب