امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آبدار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

aabdaar
juicy, hydrous, [fig.] lustrous, gross, deep, full
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آبدار

  1. مترادف:
    آبکی باطراوت پرآب رقیق شاداب مایع
    متضاد:
    بی‌آب خشک
  1. مترادف:
    آبدارچی ایاغچی ساقی شربتدار قهوه‌چی
  1. مترادف:
    آبدیده برنده تیز
  1. مترادف:
    سخت
  1. مترادف:
    تند زننده نیشدار
  1. مترادف:
    آبخیز آبزا
  1. مترادف:
    رسا روان فصیح گویا

ارجاع به لغت آبدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آبدار

لغات نزدیک آبدار

پیشنهاد بهبود معانی