پستان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سینه، عضوی از بدن پستانداران ماده که غدد شیردهی دارد

فونتیک فارسی

pestaan
اسم
breast, bosom, bust, boob, teat

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- کودکانی که از بطری شیر می‌خورند و آنان که از پستان مادر شیر می‌خورند.

- Bottle-fed babies and those that are breast-fed.

- نوزاد از پستان مادر شیر می‌خورد.

- A baby drinks milk from the mother's breast.

- زنان را از نظر سرطان پستان مورد آزمایش قرار می‌دهند.

- Women are screened for breast cancer.
ناپسند tit, titty
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پستان

  1. مترادف:
    سینه ضرع ممه

ارجاع به لغت پستان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پستان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پستان

لغات نزدیک پستان

پیشنهاد بهبود معانی