cousin, paternal cousin
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ما نیازی به معرفی نداریم؛ چون پسرعمو هستیم.
We need no introduction because we are cousins.
پسرعمویم امشب برای شام میآید.
My paternal cousin is coming over for dinner tonight.
کلمهی «پسرعمو» در زبان انگلیسی به paternal cousin یا سادهتر cousin ترجمه میشود.
در زبان انگلیسی، برای اشاره به فرزندان عمو، عمه، دایی و خاله معمولاً از واژهی کلی cousin استفاده میشود و تفاوتهایی که در زبان فارسی بین «پسرعمو»، «دخترعمه»، «پسرخاله» و غیره وجود دارد، در انگلیسی رایج نیست مگر اینکه توضیح بیشتری داده شود. اگر بخواهیم دقیقتر باشیم، میتوان گفت paternal cousin برای پسرعمو (یعنی فرزند پسرِ برادر پدر) به کار میرود، ولی استفاده از این اصطلاح خیلی رایج نیست و بیشتر در متون رسمی یا علمی دیده میشود.
پسرعمو در فرهنگهای مختلف، بهویژه در خانوادههای سنتی ایرانی، معمولاً یکی از نزدیکترین اقوام محسوب میشود، زیرا رابطهی خونی او از طریق پدر برقرار است و از نظر فامیلی همتبار به شمار میآید. در بسیاری از خانوادهها، رابطهی پسرعمو و دخترعمو صمیمی و مثل خواهر و برادر است، هرچند که در برخی مناطق، حتی ازدواج بین آنها نیز مرسوم است.
در زندگی اجتماعی، پسرعمو میتواند نقش یک دوست خانوادگی، همبازی دوران کودکی، یا حتی شریک کاری یا درسی را ایفا کند، بهخصوص وقتی خانوادهها به هم نزدیک باشند. در داستانها و فیلمهای ایرانی نیز، شخصیت پسرعمو اغلب حضوری پررنگ دارد؛ چه در قالب حمایتگر، رقیب یا حتی عاشق.
پسرعمو نماد یکی از پیوندهای خانوادگی پررنگ در فرهنگ ایرانی است که هم از نظر خونی نزدیک است و هم از نظر روابط اجتماعی، جایگاهی خاص دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پسرعمو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پسرعمو