فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

پسرعمو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرزند پسرِ عمو

فونتیک فارسی

pesar amoo
اسم
cousin, paternal cousin

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- ما نیازی به معرفی نداریم؛ چون پسرعمو هستیم.

- We need no introduction because we are cousins.

- پسرعمویم امشب برای شام می‌آید.

- My paternal cousin is coming over for dinner tonight.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پسرعمو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پسرعمو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پسرعمو

لغات نزدیک پسرعمو

پیشنهاد بهبود معانی