prevention, prophylaxis, preclusion, precaution, forestalling, preemption
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک ذره پیشگیری از یک عالمه درمان بهتر است.
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
پیشگیری معلم از بدرفتاری دانشآموز
the teacher's preemption of student misbehavior
پیشگیری حکومت از حملات تروریستی
the government's preemption of terrorist attacks
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیشگیری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیشگیری